ارزان تر از آنچه فکرش را بکنم بود
اما برای من خیلی گران تمام شد …
درد هایم در آغوشی مداوا شد ...
و نمیدانستم وقتی ندارمش بزرگترین دردم می شود. قلبم را عصب کشی کردم دیگر نه از سردی نگاهی میلرزد، و نه از گرمی آغوشی میتپد.
بیشترین دروغی که در این دنیا گفته ام این کلمه است خوبم ...
هر کسی برای خودش خیابانی دارد…
کوچه ای …
کافی شاپی ...
و شاید عطری …
که بعد از سالها … خاطراتش گلویش را چنگ میزند!
عکس تو
بر عکس تو
مدام
در آغوش من است …